بگو چقدر عذاب بکشم

بگو سرگرم چی بودی که اینقدر ساکت و سردی؟ 

خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی ! 

ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه 

چقدر باید بمونم تا یکی مثل تو پیدا شه ؟ 

تو روز و روزگار من بی تو روزای شادی نیست 

تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست 

سلام ای ناله ی بارون 

سلام ای چشمای گریون 

سلام روزای تلخ من 

هنوزم دوسش دارم 

سلام ای بغض تو سینه  

سلام ای آه آیینه 

سلام شبهای دل کندن 

هنوزم دوسش دارم 

نمی دونی تو این روزا چقدر حالم پریشونه 

دلم با رفتنت تنگ و دلم با بودنت خونه 

خرابه حال من بی تو نمی تونم که بهتر شم 

تو دستای تو گل کردم بزار با گریه پرپر شم 

یه بی نشونم تو این خزون 

منو از خودت بدون 

یه بی نشونم تو این خزون یه بی قرارم یه نیمه جون 

منو از خودت بدون

نظرات 4 + ارسال نظر
شاهین دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ق.ظ http://ravani.blogsky.com

فاطیشی! دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ق.ظ http://fateme.blogsky.com

چقدر شعر قشنگی بود..

آتیش بهار شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ

چقدر دیر دیر می نویسی خسته شدم اینقدر اومدم مطلب جدید نبود.

دیگه حرفام تموم شده.خودمم تموم شدم

atishbahar شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ

to ro khoda injoori nago hichi va hich kas to in donya arzesh nadare ke bekhay bekhateresha tamoom 0 naomid beshi.
hamishe mesle man bash.........injooriiiiii

کاش می شد مثل تو بود.البته اگر اونی که رو صورتته ماسک نباشه.دوست من تو نمیخوای اسم خودتو بهم بگی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد