پیامبر

پیامبر شب های دلتنگی ام باش،که من بی اعجاز تو مومنم...!

عشق

توان گفتن آن راز جاودانه نیست  

تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست  

پر از هراس و امیدم که هیچ حادثه ای   

شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست  

ز دست عشق جز خیر و بر نمی آید  

وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست  

درخت ها به من آموختند  

فاصله ای میان عشق زمینی و آسمانی نیست  

به روی آینه پر غبار من بنویس  

بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

سلام من محمدم.یکی از دوستای کامران.جدیدا فهمیدم که کامران دیگه تو بلاگش پست نمیزاره.ناراحت شدم.ولی اون هم دلایل خودشو داشت.من نمی خوام این وبلاگ بسته شه.ازش اجازه گرفتم که من وبلاگشو ادامه بدم.به این امید که دوباره خودش برگرده و ادامه بده.دعا کنید

برگ پاییز

شبیه برگ پاییز پس از تو قسمت بادم....